نوشته شده توسط: یوسف نکوئی
تالار شرقی آپادانا داریوش اول بهنگام تاجگذاری
مدت جشن نوروز درزمان ساسانیان یک ماه بود ولی امروزه به 13 روز تقلیل یافته است. نوروزهمواره با آیین
و مراسم ویژه ای همراه بوده وهست. بیست و پنج روز قبل ازنوروز دربرابر"تخت جمشید" هفت و به روایتی
دیگردوازده ستون ازخشت خام بر می افراشتند و روی هرستون گندم ، جو، عدس ، باقلا ، برنج ، نخود ، لوبیا
ذرت ، ماش ، ارزن و کنجد می کاشتند و در ششمین روز فروردین آن را با ساز و دهل می چیدند. این سبزه ها
را درمیان خانه و اطاقها می پراکندند وآن را تا روزشانزدهم جمع نمی کردند. کاشت این غلات و حبوبات از آن
جهت بود که هر کدام سبزتر و بلند تر میشدند ، آن را به فال نیک گرفته و بیشتر زراعت آن سال را به آن
اختصاص میدادند. خوشبختانه این رسم زیبای کاشتن کماکان نزد ایرانیان متداول است و جای ویژه ای را در
سفره هفت سین تصاحب میکند...فردوسی میگوید :
روز نوروز در زمان کیان
می نهادند مردم ایران
شیر و شهد و شراب و شکر ناب
شمع و شمشاد و شاهد اندر خوان
(زمان کیانیان از کی کواد تا گشتاسب. زرتشت در زمان گشتاسب شاه میزیسته )
و بساط هفت شین را آماده میکردند. البته عدد هفت رقم مقدسی بود و در بین ملت های جهان و دراکثرفرهنگهای
دینی مورئ احترام بوده و هست.
در آیین زرتشت به هفت امشاسپند یا فرشته بر میخوریم که نگاهدارنده جهان هستی و صفات انسانی هستند. در
آیین بودا ، بودا پس ازتولد هفت ، قدم به سوی گیتی برداشت وبرکت آورد...پس از سلطه تازیان(مسلمانان) ...
نوشیدن شراب را منع میداشت ، سفره هفت شین به هفت سین تبدیل گردید که عبارتند از:
1- سیب به نشان برکت و نعمت و فراوانی و آنچه نیکی است
2- سبزه یا سبزی به نشان شادی و خرمی
3- سمنو به نشان افزونی نان و خوراک افراد خانواده
4- سیر به نشان دفع آفات و پاکیزگی محیط زیست
5- سرکه به نشان تندرستی و ایمنی و پاکی و پاکیزگی
6- سماق به نشان برکت اجاق و آشپزی خانواده
7- سنجد به نشان عشق و ازدواج و تولید نسل
و به فراخور حال ، سفره را با آیینه و شمعدان و کتاب مقدس یا شاهنامه و حافظ و تنگ (بلوری) آب و ماهی قرمز
و غیره تزیین میکردند...
در بین دوازده روزی که بین نوروز و پایان مراسم آن یعنی سیزده بدر فاصله است اوقات مردم به شادی و تفریح
می گذرد و البته سیزده بدر آیین ویژه خود را دارد.»
دید و بازدید نوروزی
دکتر عبدالحسین زرین کوب در کتاب "نقش بر آب" پیرامون دید و بازدید نوروزی مینویسد :
«بچه هاعمربه بازی وتفریح میگذرانند واشخاص مسن تربه دید و بازدید وگردش درباغ و صحرا. در دید و بازدید
البته اول به خانه بزرگترها میروند ، اما کوچکترها و اشخاصی که در مراتب پایین تر قرار دارند نیز هر قدر کم
اهمیت وفقیر باشند ، ازطرف بزرگترها همچون اشخاص مساوی مورد بازدید واقع میشوند. نوروزبدینگونه فاصله
طبقات را از بین میبرد. بوسیدن یکدیگر و بازی کردن با بچه ها...لباس نو ، غذاهای لذیذ و وصول عیدی است که
دراکثرموارد بصورت اسکناس (تازه) و سکه بوده ، سبب میگردد که کودکان و نوجوانان را بلافاصله پس از حلول
سال نو ، روانه منازل اقوام ، پدرومادر بزرگها ، عموها ، دایی ها ، عمه ها و خاله ها سازد و ضمن عرض تبریک
و تهنیت هدیه نوروزی خود را دریافت دارند.»
سیزده بدر
و سیزدهمین روز نوروز که به نام "سیزده بدر" معروف است ، به انگیزه "نحسی" مردم را به سوی باغ و صحرا
و دشت (طبیعت) روانه میسازد.
روز سیزدهم هر ماه "تیر" نام داشت که در اوستا و به زبان پهلوی آمده است : «تیر فرشته نگهبان باران است و به
کوشش او زمین پاک ، از باران بهره مند میگردد.»
گمان میرود که انتخاب روز سیزده برای بیرون ریختن سبزه ها در آب (جویبارها) برای ادای احترام به "دادار" یا
یزدان است و ازاو میخواهند که درسالی که درپیش است ، آب و باران بسیار داشته باشند(آرزویی را داشتند). هدف
اصلی این رسم سیزده بدرکه با سرور وشادی ورقص وآواز برگزارمیشود و با تحرک و جنبش همراه است ، علاقه
و اشتیاق ایرانیان را به طبیعت ، گیاهان و نباتات نشان میدهد....
سبزه نوروزی آرامگاه کوروش سالهای 1380 شمسی خیامی
چهارشنبه سوری
شب آخرین چهارشنبه قبل ازحلول سال نو که به چهارشنبه سوری معروف است ، آیین زیبا وخاطره انگیزی اجرا
میشود. آتش افروزی ایرانیان (در محیط باز) در پیشانی نوروز ازمراسم کهن است و تقریبأ تمامی جشنهای باستانی
با آتش که فروغ ایزدی (روشنی ایزدی) است ، بدرقه و پیشباز میشوند.
در اوستا آمده است که :«فروردین یا جشن نوروزهنگامی است که " فروهرها" یا " روان های پاک نیاکان" بخاطر
سرکشی بازمندگان ، ازآسمان فرود آیند و ده شبانه روزدر خان و مان پیشین خود بسر برند.»
شادروان استاد ابراهیم پورداود محقق و پژوهشگر معروف (در مورد ایران باستان) پیرامون چهارشنبه سوری بر
این باور است که :
«این آتش افروزی به شب آخرین چهارشنبه سال ، پس از سلطه تازیان (مسلمانان عرب) است ، چه ایرانیان شنبه
و آدینه (جمعه) نداشتند (چون هفته نداشتند). هر یک از دوازده ماه نزد آنان بی کم و کاست سی روز بود و هر روز
بنام یکی ازایزدان خوانده میشد ، چون"هرمزد روز" یا"بهمن روز" یا "اردیبهشت روز" و جزاینان روز چهارشنبه
یا یوم الارباغ نزد تازیان روزشوم ونحسی بود. این است که ایرانیان آیین آتش افروزی پایان سال را به شب آخرین
چهارشنبه که همان غروب سه شنبه باشد ، انداخته اند تا با پیش آمد سال نوازآسیب روزپلیدی(تازیان)چون چهارشنبه
برکنارمانند.»
در کهن ترین اثری که ازآتش افروزی سوری یاد شده است ، تاریخ بخارا با ترجمه "ابو نصر احمد بن محمد بن نصر
القبادی" است که درسال 572 اسلامی بفارسی برگردانیده شده وبه برگزاری این جشن درنیمه اول سده چهارم هجری
در دربار" منصور بن نوح سامانی" اشاره ای دارد :
«...وچون امیرسدید منصوربن نوح به ملک بنشست ، اندرماه شوال سال به سیصدوپنچاه بجوی مولیان فرمود تا آن
سرایها را دیگر بار عمارت کردند وهرچه هلاکت و ضایع شده بود بهتر از آن بحاصل کردند...هنوز سال تمام نشده
بود که چون شب سوری چنانکه عادت قدیم است ، آتشی عظیم افروختند...»
از اینکه این جشن در سه شنبه شب گرفته میشود از این رو است که نزد ایرانیان چنانکه نزد بسیاری از گروه های
هند و اروپایی (آریاییها) شب پیش از روزبشمارمیرود. در این مراسم مردم بوته وشاخه درختان را در محل مناسبی
آتش میزنند و از روی آن می جهند و در موقع جهیدن میگویند : زردی من از تو سرخی تو از من
نمایی از شهر ساسانی حدود 500 مهر گمرکات شاهنشاهی هخامنشی و داریوش کبیر به
بعد از میلاد دوران 518 قبل از میلاد
جشن یا یسنا ، ستایش و نیایش یزدان
فروردین ، که گاهی با فرود آمدن فروهرهای نیاکان (ارواح پاک نیاکان) به روی زمین و به دودمان خویش ، شناخته
میشود و گاه با بالیدن طبیعت و نوروز نوآیین ، در راه است و خانه تکانی لازمه اش.
نوروز پدیده ای اهورایی ، در جمشید شاه پیشدادی تجلی یافته و بازتابش درجهان هستی به نمایش درآمده و آیین فره
مندش را که ستایش نیکی و زیبایی و شادی و فروغ ایزدی است ، میبایستی گرامیش داشت و به جشن نشست.
آری با نیک اندیشی و نیک رفتاری و نیک گفتاری به پیشواز فروردین و بهاران میرویم و مقدمش را گرام میداریم.
نوروزجشن ملی ما ایرانیان است. درایران قدیم ، از آنجاییکه ایران و سرزمینهای ایران و هفت اقلیم بدست ایرانی و
باورهای ایرانی اداره میشد و تعصب نژادی و باورهای دینی مطرود بوده و احترام به ادیان و رسوم دیگر، سرلوحه
آیین و باورهای اهورایی بود ("اهورا " یعنی دانا و توانا و اهورامزدا به" خداوند دانا و توانا " گفته میشد) و سرمشق
وظایف شاه ، و به پاس اینهمه شایستگی وپادشاهی وظفرمندی و پیشقراولی چهل وشش اقوام مختلف ، ماهانه به جشن
و ستایش و نیایش یزدان می نشستیم و تاریخ و تمدن را با دستان خود می نوشتیم.
در آن زمانها 12 جشن ماهانه انجام میگرفت که مهمترینشان جشنهای نوروز و جشنهای مهرگان بود. افزون بر این
جشنهای دوازده گانه ، جشنهای دیگری هم داشتیم که یاد آور شادی و رامش و سلامتی ذهنی و جسمی جامعه آنروز
روزگار ایرانزمین بود و همانطور که برای جشن های مهرگان آواز های خاصی بود برای نوروزهم آوازهای خاصی
داشتیم. ازجمله این آوازه های مشهور زمان ساسانیان میتوان از"نوروز بزرگ" ، "نوروز خردگ" ، "نوروز کیقباد"
و "ساز نوروز" و"باد نوروز" نام برد.
از رامشگران ، خنیاگران وموسیقی دانان معروف زمان ساسانیان و دربار خسرو پرویزمیتوان از"باربد و نکیسا" و..
نام برد .
حکیم ابوالقاسم فردوسی در شاهنامه سروده :
سراینده باش و فزاینده باش
شب و روز با رامش و خنده باش
چو شادی بکاهد ، بکاهد روان
خرد(عقل و دانش) گردد اندرمیان ، ناتوان
(از سرودن این اشعار حدود هزارسال میگذرد. محتوای این اشعار که برای شاد باش نوروزی گفته شده ، درس آیین
زمام داریست که از طرف یزدان یا نمایندگان چهارطبقه اجتماعی آنروز ایران به شاهنشاهان ایرانی گفته میشد. این
درسهای روانشناسی توده های اجتماعی ، امروزه سرمشق جوامع و فرهنگهای پیشرفته است.
فردوسی گوید : اگردر زندگی فردی یک شخص ، یک خانواده ، یک ده ، یک شهر یا یک اجتماع ، شادی و رامش و
خوشحالی وتحرک نباشه ، از روح و روان و ذهن و فکرآن شخص یا اجتماع کاسته میشه. و بهنگامیکه فکر و روان
آدمی یا اجتماع خسته وفرسوده میشه ، آنموقع خرد آدمی که عقل و دانش است یا خرد اجتماعی آن جامعه ، آن خانواده
آن شخص ، ضعیف و معلول وناتوان و درنتیجه نمی تواند خود ، سازنده خود یا خانواده خود یا اجتماع خود باشد و
بقولی تاریخش را با دستهای خود بنویسد. بنابراین ازتکامل و انتخاب اصلح بودن هم خبری نیست تا اینکه بخواهیم
خود را سرمشق اجتماعات همسایگان سازیم و فزاینده گردیم.)
شاد باش نوروزی
از حماسه سازان سیادت ملی میهنی
حوالی سالهای هزارقبل ازمیلاد بود یا قدری بیشتر ولی گویند هنوز شاه داود به شاهی اسراییل نرسیده بود(شاهی و
پیغمبری داود حدود 1005 قبل ازمیلاد بود) و کیانیان و دلیران و پهلوانان ایرانی در سرزمینهای "آریاویچ" و ایران
کنونی ، پادشاهی میکردند.
کیخسرو فرزند سیاوش وهمان پادشاهی که برای اولین بارپرچم بزرگ"درفش کاویان"را به هنگام جنگ به سپهسالار
سپاه سپرد و سنتی را برپا کرد که تا زمان اواخردوران ساسانیان برقراربود ، درزمان حیاط پدربزرگش کیکاوس که
پادشاهی سالخورده و از شاهنشاهان(شاه شاهان) بزرگ بود ، بر اورنگ شاهی ایران و هفت سرزمین نشست.
مردمان به شادی و سرور و آوازدهل پرداختند وچون نوروزوشاد باش نوروزی درراه بود ، رستم دستان سیستانی با
اندیشه ی نیک و با دستی پرازمهر و سیمایی بشاش و با سبزه گندم نوروزی ، برای شاد باش نوروزی کیخسرو، از
سیستان به سوی بارگاه کیخسرو رهسپار پایتخت در دامنه های البرزکوه شد.
گویند وقتی ازدوربارگاه کیخسرو نمودارشد ، باد نوشین بامدادی بهاری وزیدن داشت و کیخسرو ازآمدن جهان پهلوان
آگاهی یافت. فرزانگان وخسرو زادگان را فرمود تا به آیین کیکاوس ، پذیرایی جهان پهلوان کنند و آنان چنین کردند.
حکیم ابوالقاسم فردوسی صحنه های آنروزی شاد باش نوروزی رستم را ، چنین به ترسیم کشیده :
چو آمد بر شاه کهتر نواز
نوان (شتابان) پیش شه رفت و بردش نماز
ستایش کنان پیش خسرو رسید
که مهر و ستایش مر او را سزید
بر آورد سر ، آفرین کرد و گفت
که بادی همه سالها با تخت جفت
که "هرمزد" ، یارت بدین پایگاه (هرمزد ، خداوند جان و خرد)
چو "بهمن" ، نگهدار تخت و کلاه (بهمن ، فرشته یا ایزد نماد نیک اندیشی)
همه ساله "اردیبهشت" هژیر (ارذیبهشت ، فرشته نیک روی و بهترین راستی)
نگهبان تو باد "بهرام" و "تیر" (بهرام ، فرشته دور کننده بدی و تیر فرشته باران)
ز "شهریر" بادی تو پیروزگر (شهریریا شهریور، فرشته نیروی معنوی و شهریاری)
به نام و بزرگی و فر و هنر
"سپندارمذ" ، پاسبان تو باد (سپندارمذ ، یا اسفند فرشته عشق و فروتنی)
خرد(عقل و دانش) ، جان روشن روان تو باد
"دی" و "فرودینت" خجسته بواد (دی ، فرشته روشنایی بی پایان و فروردین ، روانهای پاک نیاکان)
در(دروازه) هر بدی ، بر تو بسته باد
از "آذرت" ، رخشنده شب ، همچو روز (آذر ، رخشنده شبهای تیره گون و همچو روز)
تو شادان و ، تاج تو گیتی فروز
و ز "آبانت" هم کار فرخنده باد (آبان ، فرشته آب آبادانی)
سپهر روان پیش تو بنده باد
تن چارپایانت "امرداد" باد (امرداد ، فرشته جاودانگی و بیمرگی)
همیشه تن و بخت تو شاد باد
تو را باد فرخ نیا و نژاد
ز "خورداد" بادا بر و بوم شاد (خورداد ، فرشته تکامل)
....
نیایش و آرزوهای نوروزی
ای اهورا مزدا
ای خداوند دانا و توانا
به پاس این همه دهش
این همه داده های نیکی گوهر
می ستاییم تو را ، می سروریم تو را
بهنگام زایش مهرت ، آذرت ، آبا نت.
دراین نو آیین روز ، نوروز دل فروز
آرزومندیم ، آرزو داریم ، که در بند یم.
آرزو داریم از آن انسان دلبند ت
از آن گفتار و کردار نکو چهرش
از آن راستی و درستی ، در نکو پندارش.
ای خداوند جان و خرد
حافظ تن و روان منت
در این گاه مینوی تو
نویسنده : گاهشمارخورشیدی خیامی