نوشته شده توسط: یوسف نکوئی
غیر از کارون، دیگر رودخانه های جاری در استان ازجمله رود کرخه به عنوان طولانی ترین رود خوزستان، دز، مارون، هندیجان (زهره) و شاوور جاذبه های خاص خود را دارند که سدهای احداث شده در مسیر آنها چشم انداز زیبایی به وجود آورده و مامن مسافران و میهمانان بویژه در ایام نوروز است تا ساعاتی از اوقات خود را در کنار آنها با آرامش سپری کنند.
سد کارون 3 با مخزنی معادل سه میلیارد مترمکعب و نیروگاه 2000 مگاواتی آن علاوه بر تنظیم یک میلیارد مترمکعب آب برای مصارف کشاورزی، با تنظیم 5/7 میلیارد مترمکعب آب، سالانه توان تولید چهار میلیارد کیلووات ساعت برق را دارد و دیدار از این سد عظیم خاطره ای فراموش نشدنی برای مهمانان نوروزی را بر جای خواهد گذاشت.
بزرگترین پل قوسی کشور بر روی دریاچه سد کارون 3 در خوزستان چشم اندازی بسیار زیبا دارد و بنا به گفته مسوولان این سد، برای رفاه حال گردشگران و مسافران، توقفگاهی به ظرفیت 100 خودرو در این محل در نظر گرفته شده تا آنها از چشم اندازهای زیبا وطبیعی آن براحتی بهره ببرند. طول این پل 336 و دهانه آن 264متر است.
سد دز با ارتفاع 203 متری در شمال خوزستان روی رودخانه دز احداث شده و اکنون حدود 3/4 میلیارد مترمکعب آب در دریاچه ای به وسعت 63 کیلومتر مربع در پشت این سد ذخیره شده و به کمک توربینهای این سد سالانه 2/2 میلیارد کیلووات برق تولید میشود
سد شهید عباسپور(کارون) در شمال شرقی مسجدسلیمان نیز که سال 1355 ساخته شده، مخزنی به گنجایش 2/9 میلیارد مترمکعب را داراست و برای آبیاری نزدیک به 41 هزار هکتار زمین کشاورزی در نظر گرفته شده است. این سد نیز محل مناسبی برای گذراندن یک روز مفرح است. سد کرخه که به عنوان بزرگترین سد خاکی خاورمیانه، روی رود کرخه احداث شده به همراه سد گتوند علیا، گدارلندر بر روی رودخانه کارون از دیگر سدهای دیدنی استان هستند. سدهای بزرگی چون دز، عباسپور، کرخه، مارون و مسجد سلیمان همه ساله در ایام نوروزی پذیرای میهمانان نوروزی و هموطنان هستند.
نوشته شده توسط: یوسف نکوئی
دیدار از زندگی عشایر کوچ نشینی که در شش ماهه دوم سال در استان خوزستان اقامت دارند، تصویری هفت رنگ از چادرهای سفید که مردانی در آن اتراق کرده اند و زنانی زیبا که دامنهای پرچین و رنگارنگشان دل بیننده را به مهمانی رنگها می برد نیز مطمئنا علاقه مندان خاص خود را دارد.
در این تصویر الوان، طبیعت سرسبز، گوسفندان ایل و بزغاله های زیبای نورسیده آنها را در دامن خود می پرورد و نوای زنگوله های این موجودات به همراهی صدای خلخال پاهای زنان عشایر سمفونی کوچ ایل را با هم می نوازند.
نوشته شده توسط: یوسف نکوئی
تالابهای زیبا و وسیع مانند تالاب هورالعظیم در دشت آزادگان و تالاب بین المللی شادگان، پارکهای جنگلی دزفول، شوشتر، مسجدسلیمان، نرگس زارهای طبیعی بهبهان و منطقه جنگلی دب حردان از دیگر جاذبه های طبیعی خوزستان به شمار می روند. تالاب بین المللی شادگان در جنوب خوزستان با وسعتی برابر با 400 هزار هکتار متشکل از عرصه های آب شیرین ، شور و لب شور است که شهرستان شادگان و روستاها و نخیلات آن را چون نگینی در بر گرفته است .
از این مقدار مساحت تالاب ، پهنه ای حدود 327 هزار هکتار آن به لحاظ داشتن طبیعت بهتر و تنوع زیستی قابل توجه طبق مصوبه شورای عالی حفاظت محیط زیست در سال 1351 به نام پناهگاه حیات وحش شادگان جزو مناطق چهارگانه سازمان حفاظت محیط زیست به ثبت رسید. تالاب شادگان از تالابهای نادر و مهم کشور است که به رغم فصلی بودن بخش آب شیرین آن ، آب شور تالاب به دلیل متصل بودن به خورها و خلیج فارس ، دایمی و پرآب است . بنابر این اکوسیستم و گیاهان و جانوران و بطور کلی تنوع زیستی در دو محیط را می توان در آن ملاحظه کرد. در این تالاب پوشش گیاهی زیبایی از "چولان " (گبن )، "بردی "، "نی " و علف شور دارد و بیش از 150 گونه پرندگان شاخص و حمایت شده نظیر "اردک مرمری "، "تنجه "، "گیلانشاه خالدار"، "فلامینگو"، "اردک سرسفید"، "لیکوتالابی " و نیز ماهیانی نظیر "شیربت "، "بنی "، "کپور"، "بیاح "، "شانک " در آن به وفور یافت می شوند و همچنین لاک پشت فراتی (لاک نرم ) نیز از جمله گونه های جانوری زیبای موجود دراین تالاب است .
طبق آمار رسمی 260 گونه پرنده از جمله 175 گونه پرنده مهاجر در فصول مختلف دراین تالاب زندگی می کنند و همه ساله درفصل مهاجرت ، پرندگان گوناگونی از سیبری و دیگر نقاط سردسیر برای زمستان گذرانی و زاد و ولد در این تالاب فرود می آیند که تجمع آنها در نقاط مختلف تالاب و حتی آبگیرهای کنار جاده اصلی مناظر بدیعی در کنار آب پدید می آورد.
این پرندگان مانند مرغابی ، غاز و درنا به دلیل سرمای شدید مناطق شمالی ، تالابها و زیستگاههای خوزستان را برای گذراندن فصل زمستان انتخاب می کنند. اردک ها، شکاریها، حواصیل ها، کاکایی ها، باکلان ، فلامینگو، کشیم و کنار آبچر از انواع پرندگان این تالاب است .
پرندگان مهاجر به تالاب دو گونه اند: پرندگان مهاجر تابستانه که معمولا مهاجرتی شرقی غربی دارند و به منظور زاد و ولد وارد خوزستان می شوند مانند انواع کوکر (باقرقره ) و کبوتر و در دیگر مهاجران زمستانه که مهاجرت شمالی ـ جنوبی دارند.
روستاییان بومی حاشیه این تالاب مردمی خونگرم و صمیمی هستند که اکثرا به زبان عربی سخن می گویند، با هماهنگی سازمان میراث فرهنگی و گردشگری استان روستای "رگبه " به عنوان روستای نمونه و پایگاه گردشگری تالاب تعیین شده و افرادی در زمینه راهنمایی و ارائه خدمات مورد نیاز به گردشگران تعیین شده اند. همواره می توان قایقهایی با قایقرانان نوجوان را درکنار آب منتظر یافت که با کمترین توقعی و مختصر اشاره ای "مردی های " (پاروهای مخصوص ) قایقها را به آب انداخته و روح انسان را برفراز پهنه وسیع تالاب با رقصی بانشاط پرواز می دهند.
مناظر بسیار زیبا بویژه در فصل بهار و اواخر زمستان بسیار دیدنی است ، همواره می توان گاومیشهای شناور درآب را دید که به فرمان کودکی دست از آب تنی شسته و در خشکی به دنبالش روانه می شوند، نیزارها، نخلها و زنان روستایی زحمتکشی که پا به پای مردان خود تورهای ماهیگیری را تعمیر می کنند و علاوه بر آن همیشه بافته های حصیری رنگارنگ زیبایی دارند که می توان به یادگار از این سرزمین به همراه برد.
نوشته شده توسط: یوسف نکوئی
با توجه به پیشینه تاریخی منطقه زاگرس که در گذشته های دور مهد تمدن و فرهنگ عیلامیان بوده ، این سرزمین پیوسته بستر مناسبی برای رشد و شکوفایی هنر و صنایع دستی در زمینه های مختلف به شمار آمده است . همچنین تعدد و تکثر قومی و فرهنگی مردم خوزستان (بختیاریهای ساکن شمال و شرق خوزستان ، اعراب ساکن در جنوب و غرب استان و ساکنان بخشهای مرکزی که عمدتا شهرهای اهواز، دزفول ، شوش و شوشتر را شامل می شود) موجب شده تا صنایع دستی در خوزستان از تنوع چشمگیری برخوردار شود. وجود عشایر کوچ رو که خود حافظ هنرها و صنایع دستی خاص هستند موجب تنوع رشته ها و نیز ترویج صنایع دستی به دیگر مناطق شده است . از عمده ترین صنایع دستی رایج در استان می توان به طور مختصر به موارد زیر اشاره کرد:
کپوبافی : یکی از صنایع دستی بومی و خاص استان محصولاتی به نام کپو می باشد که با پیچش ساقه های مرکزی و جوان نخل به دور ساقه های کرتک شکل می گیرد و با نقش اندازی کامواهای الوان ، زیبایی آن چند برابر می شود. مرکز بافت کپو، دهستان "شهیون " واقع در شهرستان دزفول بوده و معمولا به شکل سبدهای در دار و بدون در به صورت سینی در اندازه های مختلف رنگی و ساده بافته می شود.
حصیر: حصیربافی از قدیمی ترین صنایع دستی و شاید کهن ترین آنها در استان می باشد. این هنرـ صنعت در خوزستان بسیار پررونق بوده به طوری که فرآورده های آن در همه نقاط ایران عرضه می شود. امروز در نقاط مختلف خوزستان هر جا که دسترسی به برگ نخل و نی و ترکه امکان پذیر باشد می توان حصیربافی را دید. شهرهای آبادان خرمشهر، شادگان و دشت آزادگان از مراکز عمده تولید این محصول است
قالی محلی : نوعی قالی با کیفیت بالا و نقوش بسیار متنوع در شمال استان توسط زنان و دختران بختیاری بدون بکارگیری نقشه از پیش طراحی شده و فقط با تکیه بر ذهن خلاق آنان تولید می شود. نقوش این قالیها بسیار متنوع و چشم نواز است و اکثر نقوش از طبیعت و محیط اطراف زندگی آنان مانند گل ، کاسه ، ماهی ، پروانه ، شانه و... تشکیل می گردد. شهرهای مسجد سلیمان ، اندیمشک و ایذه از مراکز تولید این محصول می باشد.
گلیم : هفتگل یکی از بخشهای شهرستان رامهرمز از مناطق عمده تولید گلیم در استان است که اکثر بافندگان آن ترک زبان و از عشایر قشقایی هستند.
احرامی : احرامی (سجاده ) نوعی زیرانداز محسوب می شود که درقدیم به عنوان سجاده نماز و در ابعاد محدود 90 در70 سانتی متر تولید می شده اما اکنون در ابعاد مختلف بافته می شود و گاه بافت آن تا طول سه متر به عنوان کناره یا روژله ای هم سفارش داده می شود. به طور کلی بافت احرامی در خوزستان از سابقه دیرینه ای برخوردار بوده و برروی دارهای سنتی دووردی تولید می شود. مواد اولیه آن را نخ پنبه و پشم تشکیل می دهد و مراکز بافت احرامی در شهرستانهای شوشتر دزفول و بهبهان است .
گیوه : گیوه ، پاپوشی است بسیار سبک و راحت که تولید آن در شهرستانهای دزفول ، بهبهان و شوشتر رواج داشته و مواد اولیه آن چرم ، پنبه و نخ تابیده و پارچه نازک نخی ، کتیرا، پوست دباغی شده ، موی بز و چسب است که با ابزار سندان چوبی ، مشته ، درفش ، چسنی ، دواگیر، چاقو، پراز و... تولید می شود.
نساجی سنتی : نساجی سنتی در استان خوزستان بویژه در شهرهای شوشتر ودزفول از قدمت بسیار بالایی برخوردار بوده تا بدانجا که قزبافی (ابریشم بافی ) در شهرستان شوشتر به گذشته های بسیار دور باز می گردد. به طوری که پارچه پوشش خانه کعبه از دیبای شوشتر تهیه می شده که به صورت دووردی و چهاروردی بافته می شود. از عمده محصولات این رشته جاجیم ، زیلو، موج ، ملحفه و انواع منسوجات است .
عبا: مرکز بافت عبا در شهرستان و از قدمت بالایی در این زمینه برخوردار است . معروفیت عبای بهبهان مدیون کیفیت بالا در بافت و مواد اولیه آن می باشد. عبا در بهبهان از پشم شتر و نیز از پشم نژاد خاصی از گوسفند عربی بافته می شود و بجز بازارهای داخلی به کشورهای حوزه خلیج فارس نیز صادر می شود.
محرق : قدمت محرقکاری دراستان خوزستان زیاد نیست و رشته ای جوان محسوب می شود اما به دلیل فراوانی مواد اولیه آن در استان ، گسترش وسیعی پیدا کرده و هم اکنون در اکثر شهرستانها و درمراکز آموزش صنایع دستی استان به علاقه مندان آموزش داده می شود. محرق کاری شباهت زیادی به معرق چوب دارد بااین تفاوت که تابلوهای محرق ، ساده تر و سریع تر از تابلوهای معرق ساخته می شود. مواد اولیه این هنر، ساقه جو و گندم است که با تکنیکی بسیار ساده برروی زمینه پارچه ای یا سطوح صاف چسبانده می شود
نوشته شده توسط: یوسف نکوئی
هورالعظیم، باتلاقها، نیزارها و سواحل زیبای خلیج فارس در جنوب و کوههای بلند و برفگیر در تمامی شمال و شرق جلگهی بسیار پست و گرم خوزستان، دورنما و چشماندازها و اقلیمهای متفاوتی در چهار سوی استان فراهم آورده است. به گزارش خبرنگار ایسنا دسترسی به آبهای آزاد در طول سواحل جنوبی و داشتن رودخانههای متعدد و پر آب که از هزارههای پیش از میلاد زیستگاه اقوام کهن ایرانی و مهد تمدن وکشت و کار و آبیاری بوده، از مشخصههای اصلی اکوتوریسم خوزستان است. به عبارتی دیگر عرصه اکوتوریسم خوزستان شامل 296000 هکتار تالاب بینالمللی شادگان و هورالهویزه میباشد. همچنین مرز آبی استان شامل 230 کیلومتر که با وجود دریاچههای پشت سد از جمله سد شهید عباسپور روی هم رفته حدود یک سوم آبهای شیرین در خوزستان جاری میباشد.
جاذبههای طبیعی و اکوتوریستی این استان عبارتند از:
«دریاچهی سد دز»
این سد به ارتفاع 203 متر بلندترین سد خاورمیانه و ششمین سد مرتفع جهان در 15 کیلومتری شمال شهر دزفول بر روی رودخانه دز بنا گردیده است که پس از اتمام قادر خواهد بود حدود ¾ میلیارد متر مکعب آب در دریاچهای به وسعت 63 کیلومتر مربع ذخیره سازد. احداث این سد و تنظیم جریان رودخانه این امکان را بوجود میآورد که دو رودخانه دز و کرخه از طریق کانالی به طول 8 هزار و 500 متر و عرض 9متر و ظرفیت 20 متر مکعب در ثانیه به هم متصل گردد و آب کافی برای آبیاری متجاوز از 30 هزار هکتار از اراضی واقع در منطقه کرخه تامین گردد. دریاچه پشت سد نیز امکانات فراوانی برای بهرهبرداریهای جهانگردی و تفریحی دارد.
«دریاچهی سد کرخه»
سد کرخه در سال 1334 شمسی بر روی رودخانه کرخه بنا شد، این سد از نوع سدهای انحرافی است که آب رودخانه کرخه را به داخل دو شهر منحرف میکند. طول سد 192 متر و ارتفاع آن 9 متر است. سد در وسط یک قسمت آبریز دارد که طول آن 123 متر و ارتفاع آن از بستر رودخانه 5 متر است. دریاچهی این سد نیز امکانات فراوانی برای بهرهبرداریهای جهانگردی فراهم آورده است.
همچنین سدهای عباسپور (سد کارون) و خلیلخان (چهاربری) نیز قابلیت بهرهبرداری برای جهانگردی دارند.
«تالاب شادگان»
تالاب بینالمللی شادگان 296 هزار هکتار مساحت دارد و از شمال به شادگان و خور «دورق» و از جنوب به رودخانهی بهمنشیر، از غرب به جاده دارخوئین و آبادان و از شرق به آبهای خورموسی محدود میشود. سطح تالاب با گیاهان آبدوست چون لویی، چولان و گیاهان غوطهور پوشیده شده و محل بسیار مناسبی برای پذیرش پرندگان آبزی مهاجری است که در پاییز از شمال اروپا، کانادا و سیبری به این منطقه روی میآورند. در این تالاب انواع ماهیان آب شیرین و شور مانند بنی، شیربد، حمری، شانک، ماهیهای پرورشی و پرندگانی چون فلامینگو، حواصیل، لکلک، غاز وحشی، اردک، گراز و … زیست میکنند. تنها زیستگاه و محل زاد و ولد اردک کرکری در جهان این تالاب است و پرندگانی چون «گیلانشاه خالدار» و «اکراس آفریقایی» نیز از نمونههای بسیار کمیابی هستند که در این منطقه یافت میشوند. تالاب شادگان زیستگاه یک سوم از گونههای جانواری و گیاهی در معرض خطر نابودی است. این تالاب طبق مصوبهی شورای عالی حفاظت از محیط زیست تحت عنوان «پناهگاه بینالمللی حیات وحش شادگان» به سازمان محیط زیست واگذار شده است.
«هورها، باتلاقها»
در استان خوزستان به علت ارتفاع پایین، در قسمتی از کرانهها به وسیله دریا و در سایر نقاط به واسطه جریان رودخانهها، باتلاقهای وسیعی به وجود آمده است که به واسطهی آب دائمی و زیاد به اسم «هور» معروفاند. هورالعظیم، هور مزرعه و الدورق از این جمله هستند.
«هورالعظیم»
هورالعظیم بزرگترین هور خوزستان از آبهای کرخ، دویرچ و قسمتی از آبهای اروند رود تشکیل شده است. این هور بزرگ که به طول یکصد کیلومتر و با عرص 15 الی 75 کیلومتر، از طرف غرب به وسیله رودخانه دجله، از طرف شرق به وسیله جلگه صاف ایران محدود شده است و در خاک عراق از طرف جنوب تا کنار دجله و از شمال تا چند کیلومتری شهر عماره ادامه دارد و در خاک ایران شهرهای بستان، سوسنگرد و هویزه کاملا در کنار این هور واقع شدهاند.
هورالعظیم محصول آب اضافی رودخانه کرخه، دجله، دویرچ اس، سراسر هور از نی پوشیده است. عمق آب در کنارههای هور کم است ولی تدریجا در وسط آن به چند متر میرسد، اکثر طوایف در داخل این هور مامن بسیار امنی برای خود تهیه میکنند که از بهم پیوستن نیها ساخته میشود. این طوایف اکثرا به پرورش گاومیش در هور و اطراف آن اشتغال دارند. حرکت در هور با راهنمایی اشخاص مطلع سهل و با قایقهای مخصوص انجام میگیرد.
نوشته شده توسط: یوسف نکوئی
یکی بود یکی نبود. یک شهری بود که هر والی و حاکمی می رفت آنجا و ظلم می کرد، وقتی مردم شهر به تنگ می آمدند و دعا می کردند، آن حاکم و والی ظالم می مرد و از بین می رفت.
خلیفه از بس حاکم فرستاد ذلّه شد و گفت اصلاً بگذار آن شهر بدون والی باشد. اما یک مردی رفت پیش خلیفه و گفت حکومت این شهر حاکم کش را بده به من. خلیفه گفت می میری ها. مرد گفت عیبی ندارد. خلیفه هم او را فرستاد به حکومت شهر حاکم کش.
حاکم جدید آمد و فهمید بله، علت درگیر بودن ( یا اجابت شدن) دعای مردم این شهر این است که فقط مال حلال می خورند. پیش خود گفت اگر کاری کنم که این مردم مثل جاهای دیگر حرام خوار بشوند، آن وقت خدا ظالم را بر آنها مسلط می کند و دیگر به دادشان نمی رسد و دعایشان گیرا نمی شود.
با این فکر آمد و شروع کرد به حکومت. مالیات ها را کم کرد و هر چه پول مالیات جمع کرد، همه را برد ریخت وسط میدان شهر. بعد دستور داد جار زدند که هر کس هر چه توانست و زورش رسید بیاید از این پولها ببرد. مردم هم طمع برشان داشت و حمله آوردند برای پول ها. اما چون آن پولها مال حرام بود، آنها حرام خوار شدند. نظر خدا هم از آنها برگشت. ظلم به آنها مسلط شد. بعد حاکم هم با خیال راحت شروع کرد به ظلم کردن.
ماند تا یک مدتی. خلیفه دید که این حاکم جدید نه تنها نمرد بلکه هر سال از سال پیش بیشتر مالیات می فرستد. علتش را جویا شد، حاکم قضیه را به او گفت. این است که گفته اند ظلم ظالم سببش نیّت و عمل خود مردم است
نوشته شده توسط: یوسف نکوئی
موسیقی و شهر در ایل بختیاری پیوند جاودانهای با زندگی ایلی یافته است. مقامهای موسیقی ایل بختیاری به نام ر(بیت معروف) هستند. از مشهورترین آنها به مقام گلهداری، برزگری، ابولقاسمخان و مقام شیرعلیمردون که تعداد آنها حدود 20 تا 25 مقام است میتوان اشاره نمود.
هر طایفه و تیره نوازندگان محلی ویژهای دارد که به آنها توشمال میگویند. توشمالها دارای طایفه و محل زندگی جداگانهای هستند، مخارج سالیانه خود را با شرکت در مراسم عروسی، عزاداری و جشنهای دیگر به دست میآورند و به کار زراعت و دامداری نیز میپردازند.
توشمالها مردمی عاشق پیشه و شاعر مسلک هستند که بیشتر وقت زندگی روزانه خود را صرف ساختن ابیات، لطیفهها، ضربالمثلها و متلها میکنند. آنان در به وجود آوردن آثار و ادبیات عامیانه سرزمین بختیاری سهم بسزایی دارند. آلات موسیقی بختیاریها، ساده، محدود و عمدتاُ شامل: کرنا، ساز و دهل است. آوازهای محلی روستاهای چهارمحال و بختیاری با لحجههای مخصوص به خودشان به خصوص در هنگام عروسی و شادی واقعاً جالب توجه است. ر
موسیقی بختیاری یکی از حوزه های گسترده موسیقی مقامی ایران است. نام مقام ها بیانگر نسبت هر نغمه با موضوع و سرگذشت ابداع آنهاست و این بدان معناست که هر مقام اصیل موسیقی بختیاری در نسبت با مراسم، آئین ها و یا سنت های ایل بختیاری تکوین یافته است. اما مرور زمان و وسعت ارتباطات، مخصوصا در حوزه شنیداری با گرایش های انتزاعی، تجریدی و گاه التقاطی سبب شده است تا نغمه های ناب این موسیقی از دسترس دور بماند و یا کم فروغ گردد. نغمه های دیگر موسیقی بختیاری که بعد از موسیقی کهن این قوم شکل گرفته اند، عمدتاً تصانیفی است که بر اساس لحن کلی موسیقی بختیاری و بعضاً متاثر از یکی از مقام های اصلی یا نغمه های وابسته به آنها ساخته و اجرا می شوند.
1- مقام گاه گریو
اصطلاح "گاه گریو" به معنی وقت و هنگام مویه است. به آن "گوگریو" هم گفته می شود که به معنی امر به مویه گری است. مویه گری به معنی میتولوژیک در موسیقی عزای بختیاری در عصر حاضر هم وجود دارد؛ اگر چه علت ظهور آن دیگر، به جا آوردن آیین ها مطابق با اجزای نهاده شده نیست، اما لااقل صورت کلی آن قابل دریافت است و مقام "گاه گریو" بستر ظهور این جنس از موسیقی مویه گرانه است.
اما در توصیف مصداق گونه "گاه گریو" اشاره به " علی داد نودال کـُش " ضروری می نماید.
"علی داد" مرد شجاع، دلیر و قهرمان ایل بختیاری که قادر بوده است 9 "دال"(لاشخور) را با یک تیر در آسمان بزند؛ توسط برادر خود به حسد کشته می شود. موسیقی دانان و مویه گران بدین سان برای " علی داد " مویه ها نمودند و در مقام "گاه گریو" اشعار فراوان خواندند و گریستند. در مقام " تیپومی " نیز که اشاره به خصایص فیزیکی و روحی قهرمان دارد، خوانندگان به صورت بداهه اشعاری می خوانند و جمع با آنان دم می گیرند و جنسی از مویه گری که کم نظیر است، تجلی می یابد.
سکندر درد تو درمون نداره گذشته کار تو برگردون نداره
2- الف) شیر علی مردان
شیر علی مردان یکی از خان های ایل هفت لنگ بود که در مبارزه با حکومت جور سرانجام به شهادت رسید.
ب) گلوم گلوم
تصنیفی تغزلی است که انواع مختلف دارد.
3- سرکوهی
مقامی کهن است که چوپان ها آن را با نی می خواندند و می نواختند. این مقام در عصر حاضر با سازهای دیگری نیز نواخته می شود.
4- الف) لچک ریالی
زنان ایل بختیاری به روسری یا دستمال سر خود که به آن لچک گفته می شود، سکه می دوخته اند و زنان متمول جنس سکه ها را از نقره انتخاب می کردند. نام تصنیف به این موضوع اشاره دارد. این نغمه اغلب در مراسم شادی نواخته می شود و مورد علاقهً فراوان مردم بختیاری است.
ب) برزگری
این نغمه در راسته ای موسیقی کار قرار می گیرد و در مورد درو و کشاورزی است که همراه شعر با حالتی تغزلی خوانده می شود. البته بعدها با تغییراتی توسط سازهای دیگر نیز نواخته شده است.
ج) لچک ریالی
5- الف) پیش نوازی
به عنوان مقدمه نواخته می شود.
ب) حوری حوری
نام زنی است که منظومه ای عاشقانه در وصف او سروده شده است.
6- الف) چشمهً کوه رنگ
یکی از چشمه های قدیمی و پر آب است که سرچشمه رودخانه بزرگ استان چهارمحال و بختیاری و استان های مجاور به شمار می آید. نغمه در وصف این چشمه پرداخته شده است.
ب) سحر ناز
نغمه ای تغزلی که در وصف "سحر ناز" زن زیبای بختیاری است.
7- الف) چوب بازی
همان گونه که از نام آن استنباط می شود؛ نوعی موسیقی همراه با چوب بازی است که در آن دو یا چند مرد با حالتی حماسی و هماهنگ با ضرب آهنگ موسیقی، نبردی نمایشی را به اجرا در می آورند. نغمه های این نوع چوب بازی در موسیقی بختیاری کاملا منحصر بفرد بوده و مخصوص ایل بختیار است.
به لحاظ طبقه بندی، چوب بازی یکی از انواع اصلی و مهم موسیقی بختیاری است و مقامی کاملا مشخص و شناخته شده به حساب می آید. در تشخیص ماهیت و ساختار و حتا شیوه اجرای آن، دو نشانه مهم قابل ذکر است. اول اینکه موسیقی چوب بازی مخصوص کرنا و دهل است و تبعیت تمامی نغمات و الحان آن از یک ریتم، میزان و متر مشخص است. مشخصه دیگر و فرعی این مقام، تعلق آن به فضای باز است، چرا که صدای پر حجم و پر طنین کرنا و دهل در فضای بسته خوشایند نیست، زیرا نوای دهل و کرنا و مقام و بازی چوب بازی، اصولا تمرینی برای میدان رزم آوری است. هنگام اجرای مقام چوب بازی که با آن دو رقصنده مشغول رقص و چوب بازی هستند، ضربات چوب رقصندگان چنان محکم و پر قدرت است که بر اثر برخورد چوب های بسیار محکم بلوط به یکدیگر که مانند شمشیر است، چوب ها شکسته و به هوا پرتاب می شوند.
ب) نی چوپانی
نامی دیگر برای انواع سرکوهی هاست که توسط چوپانان نواخته و خوانده می شود.
ج) چوب بازی
8- الف) پیش نوازی
ب) گلمی، های گل
از تصانیف جدید است که بر اساس حالت های کلی موسیقی بختیاری ساخته شده و اساسا به سازهای باستانی بختیاری تعلق ندارد.
9- گاه گریو
10- جشن نوروزی
نغمه ای که در ایام عید نوروز و یا به مناسبت اعیاد دیگر نواخته می شود. این نغمه به احتمال فراوان از موسیقی های دیگر، وارد موسیقی بختیاری شده است و اصالت آن در حوزه موسیقی بختیاری نیست.
11- الف) مقام بیدگونی
لفظی کلی است که اشاره دارد به نغماتی که منشاء بیدگونی دارند.
از جمله این نغمات گلوم گلوم است. گلوم گلوم در موسیقی بختیاری انواع مختلفی دارد که نوعی از آن تحت تاثیر یکی از نغمه های خراسانی است.
ب) گل ناز جهرم
گل ناز جهرم هم مانند گلوم گلوم در حوزهً مقامی کلی که به آن حاجیونی گفته می شود، به اجرا در می آید یا لااقل لفظ حاجیونی به منشاء نغمه اشاره دارد.
ج) فرود
در موسیقی بختیاری، مانند موسیقی های دیگر، فرودهای شناخته شده ای و جود دارد. این مشخصه در موسیقی بختیاری بسیار بارز است.
هر چه که به نغمه های قدیم تر رجوع کنیم، حالت کلی این فرودها شبیه تر و همسان تر می نماید.
نوشته شده توسط: یوسف نکوئی
ایل بختیاری، که شمارشان به بیش از 800 هزار نفر می رسد، در منطقه ای به مساحت 67 هزار کیلومتر مربع در ناحیهً مرکزی ایران که رشته کوه بـز خود را از زاگرس در آن واقع شده زندگی می کنند. اگر چه تنها یک سوم از بختیاریها کوچ نشین اند ( و بقیه مراتع مناطق عمدتاً به صورت جوامع استقرار یافته به کشاورزی مشغولند ) آنچه به عنوان فرهنگ قوم بختیاری شناخته می شود بیشتر در میان چادرنشینان بختیاری کوهستانی دیده می شود تا بقیه آنها. اینان که از طریق تولید گوشت و محصولات لبنی زندگی می کنند، سالا نه پس از پایان فصل تابستان رمه های گاو و گوسفند و اطراف اصفهان، به طرف دامنه ها و جلگه های کم ارتفاع در استان خوزستان حرکت می دهند تا زمستان سرد را در مراتع و چراگاه های این منطقه بسر برند. کوچ سالا نهً قوم بختیاری یکی از جالبترین و پیچیده ترین نمونه ها در میان ایلات و اقوام کوچ نشین در سراسر جهان است. از آنجایی که بختیاریها در جریان کوچ باید از ارتفاعاتی که گاه بلندی آن به 3 هزار متر و بیشتر هم می رسد بگذرند، و باید زمان کوچ خود را با نهایت دقت انجام دهند تا مبادا در طول راه دچار برف زودرس، سیلاب رودخانه های کوهستانی و نبود چراگاه و مراتع شوند. سابق بر این در جریان کوچ تلفات زیادی بر انسان و دام وارد می شد. در سال های اخیر با اقدام دولت در ایجاد پل، هموار کردن مسیر کوچ ایل و ساختن مراکز تغذیه دام در طی مسیر، شمار تلفات جانی و مالی به شدت کاهش یافته است. بختیاریها به گویش لری تکلم می کنند و شیعه مذهبند. از نظر سیاسی، در زمان شاه سابق، رئیس ایل از طرف وی منصوب می شد و بختیاریها همه تحت امر او بودند. این پست و مقام امروزه دیگر وجود ندارد. یکپارچگی ایل بختیاری تحت ریاست یک فرد در 2 قرن اخیر بسیار کارساز بود به طوری که این ایل نقش بسیار مهمی در جریانات تاریخ معاصر کشور و بویژه طی انقلاب مشروطیت ایفا کرد. امروزه، اما، بسیاری از مردمان بختیاری از شیوه سنتی زندگی خود دست کشیده اند و برای استخدام در شرکت نفت ایران و سایر موًسسات و ادارات دولتی به شهرنشینی روی آورده اند.
بختیار سرزمین افسانه ای ایران و دارای فلکلور بسیار غنی است. بختیاری بزرگترین و اصیل ترین قوم در میان اقوام متعدد ایران زمین به شمار می آیند. بختیاریها از نظر نژادی جزو تباره لرها هستند و گویش آنها نیز از قدیمی ترین و شناخته شده ترین گویش های زبان فارسی است. کوچ سالانه ایل بختیاری از مراتع و چراگاه های مناطق سردسیر استان چهار محال و بختیاری به طرف نواحی جنوب کشور یعنی، استان خوزستان بین 4 تا 6 هفته به طول می انجامد. این کوچ جابجایی جمعیتی بسیار گسترده و مثال زدنی از مقاومت زن، مرد، پیر و جوان به همراه هزاران راًس دام است که از 5 مسیر مختلف، سخت ترین و صعب العبورترین مناطق کوهستانی را پشت سر می گذارند تا به مراتع و چراگاه های جدید برسند. بختیاریها به دو گروه اصلی تقسیم می شوند : هفت لنگ و چهار لنگ. در میان این دو گروه هم تقسیم بندی های بسیار بیشتری وجود دارد. آمار دقیق تعداد بختیاریها مشخص نیست. طبق یک برآورد 450 هزار نفر بختیاری در کشور زندگی می کنند. نیمی از آنها کوچ نشین اند و بقیه به صورت استقرار یافته به کشاورزی مشغولند. روستای کاریاک، واقع در 120 کیلومتری جنوب اصفهان، که در آن رودخانهً کرشان، از ریزآبه های کارون، جاری است دو استان کهکیلویه و بویراحمد را از همدیگر جدا می سازد.